مغولستان یکی از پهناورترین کشورهای جهان است که در آسیای شرقی واقع شده است. همسایگان آن روسیه و چین هستند. مغولستان از جمله کشورهای کم جمعیت آسیا می باشد که حدود 4 میلیون نفر جمعیت دارد. آب و هوای این کشور سرد و خشک است. پایتخت آن شهر اولان باتور است که سرد ترین پایتخت های جهان به شمار می آید.
چنگیزخان معروفترین حکمران در تاریخ مغولستان مغول در سال ۱۲۰۶ پایه گذار امپراتوری مغول در این سرزمین بود. با فروپاشی دودمان یوآن این قوم صحراگرد طبق سنت دیرین خود با درگیری های قبیله ای و یورشهای گاه و بیگاه به مرز چین دست یافتند. در اواخر قرن هفدهم میلادی سراسر مغولستان قسمتی از قلمرو دودمان چینگ قرار گرفت. بعد از سقوط سلسله چینگ تاریخ مغولستان با اعلام استقلال وارد مرحله جدیدی شد.
بر اساس، یافته های باستان شناسی، ابزار سنگی و اشیایی که در مناطقی از این سرزمین و از جنوب غرب آن بدست آمده پژوهشگران تاریخ مغولستان احتمال می دهند که این آثار مربوط به ۸۰۰۰۰۰ سال پیش باشد و در آن دوران انسان ها در مغولستان ساکن بودند. نقاط مهم تاریخی که آثار و اشیا از آن بدست آمده شامل غاری در استان خواند و استان بوانخنگور است که نقوش غارها نیز از جمله این کشفیات باستان شناسی است. تا قبل از قرن بیستم بعضی پژوهشگران بر این باور بودند که اسکیتها از مردم مغول هستند. اقوام اسکیتی در قرن هفتم میلادی در مغولستان غربی ساکن شدند.
در سال ۲۰۰۶ یک مومیایی که متعلق به جنگجویی اسکیتی بود و قدمت آن به حدود ۲۵۰۰ سال می رسید در کوههای آلتای مغولستان کشف شد. این مومیایی یک مرد ۳۰ تا ۴۰ ساله با موهای بور بود. در دوره تاریخی عشایر اوراسیایی بیشتر در زمینهای استپ آسیای مرکزی ساکن بودند. در قرن هشتم پیش از میلاد ساکنان قسمت غربی مغولستان عمدتا مهاجران هندو اروپایی یا اسکیتها بودند. در بخش مرکزی و شرقی مغولستان قبایل زیادی وجود داشت که ویژگی های قومی آنان مثل مغول ها بود.
طبق نوشته های مورخان تاریخ مغولستان منطقه مغولستان امروزی از زمان های قدیم توسط گروه های عشایر مسکونی شده است. این جمعیت باستانی ساکن در این نقطه شیوه زندگی عشایر داشتند و از راه شکار زندگی می کردند، آنان زندگی کاملا بسته ای داشتند. مهاجرت از مسیرهایی که موانع طبیعی داشت مثل کوههای آلتای در غرب، کویر گوبی در جنوب و تپه های سرد سیبری در شمال ادامه داشت هر چند همه مهاجران برای تجربه زندگی عشایری آمادگی نداشتند به همین دلیل این مهاجرت بسیار محدود شد.
قبیله های مغولستان فقط با قبایلی متحد می شدند که با آنها زبان، مذهب و شیوه زندگی مشترک داشتند که همین مساله بعدها یک امتیاز و مزیت بزرگ در متحد کردن مردم مغولستان در برابر تهدید امپراتوری های در حال گسترش چین شد. درگیری های همیشگی با سلسله های چانگ شانگ و به ویژه ژو که قصد تسخیر مغولستان را داشتند مدتها ادامه داشت. در آن زمان یکی از سلسله های چینی تمام حکومت های محلی را که در دشت مغولستان بوجود آمده بود به یک کشور واحد تبدیل کرده و یک امپراتوری متحد را بوجود آورد.
مقارن قرن سوم پیش از میلاد در سرزمین مغولستان دولتی تشکیل شد و یک امپراتوری در این دوران در تاریخ مغولستان بوجود آمد که این امپراتوری با تصرف بخش هایی از این سرزمین قدرت خود را گسترش داد و تثبیت کرد. در سال ۲۰۰ قبل از میلاد سلسله هان از سلسله های چینی ارتشی به این سرزمین روانه کرد و تلاش کرد تا این سرزمین را محاصره کند در نتیجه پس از هفت روز مبارزه و طی یک ازدواج، اتحادی حاصل شد و امپراتور صحرا مجبور به پذیرش شرایط لشگریان مهاجم شدند.
حملات و تعرضات در تاریخ مغولستان در دوره سلسله های بعدی چین به این سرزمین همچنان ادامه داشت که در این درگیری ها گاهی لشگریان مغولستان با پیش روی از موانع چین به پیروزی هایی دست یافتند و گاهی هم پیروزی با ارتش چین بود. در دوره های بعدی و بویژه سده اول میلادی تاسیس یک دولت در این مناطق اگر چه عمر کوتاهی داشت اما باعث افزایش تعداد زیادی از قبایل در امتداد مرز چین شد. در طی قرن چهارم میلادی، هونها استپهای شمال دریای آرال را به قصد حمله به اروپا ترک کردند اما همچنان چینی ها تا قرون بعدی در این نقاط نفوذ داشتند.
اویغورها در سال ۷۴۵ شورش کردند و حکوت اویغور را تاسیس کردند. آن ها شهری را در در رودخانه اورخون در سال ۷۵۱ بنا کردند. اما با نابودی اویغورها در تاریخ مغولستان سلطه ترکها در مغولستان از بین رفت. بعد از اویغورها خیتان ها پدید آمدند. آن ها یک گروه قومی بودند که زبانشان با زبان های مغولی مرتبط بود.
حاکم این قوم سلطنت خیتان لیائو را در سال ۹۰۷ بوجود آورد. خیتان ها مناطقی را که در اشغال اویغورها بود و حالا از قلمرو نفوذ آنان خارج شده بود اشغال کردند و آن مناطق را تحت کنترل خود قرار دادند. در تاریخ مغولستان سلسله لیائو خیلی زود قدرتمند شد و بخش هایی از شمال چین از جمله پکن امروزی را اشغال کرد، در سال ۹۲۵ بسیاری از مناطق از جمله منچوری و قسمت هایی از چین در شمال رودخانه زرد را تصرف کرد. تا میانه قرن ۱۰ رهبران خیتان خود را به عنوان امپراتوران شمال چین می دانستند و دولت آنها به عنوان سلسله لیائو شناخته شده بود.
در قرن های سیزدهم و چهاردهم میلادی در تاریخ مغولستان امپراتوری مغول ظهور و گسترش یافت. چنگیز خان و جانشینان خیلی زود تقریبا تمام آسیا و اروپا را فتح کردند و سپاه مغول تا مرکز اروپا و جنوب شرقی آسیا پیشروی کرد. چنگیز خان اتحادهای قبایل و کنفدراسیون های قبیله ای را لغو کرد و کشور را به ۹۵ بخش تقسیم کرد. دولت جدید مغول به سرعت رشد کرد و گسترش یافت. این دولت نیروی های زیادی را از ملت ها و پادشاهی های همسایه جذب کرد.
از سال ۱۲۰۷ بسیاری از دولت های پیرامون به مغولستان پیوستند. چنگیز خان خیلی زود استقلال امپراتوری خود را بدست آورد و آن را تقویت کرد. پس از چنگیز و فرزندانش سرزمین مغولستان چندان آوازه ای برای خود باقی نگذاشت اما امپراتوریهایی مثل ایلخانان ایران و امپراتوری مغولی هند در خارج از مغولستان مدتهای طولانی حکومتشان دوام یافت. یک منبع ارزشمند در تاریخ مغولستان کتاب امپراتوری صحرانوردان نوشته رنه گروسه و ترجمه عبدالحسین میکده است که در این کتاب تاریخ این قوم بیابانگرد را استادانه و با چیره دستی تمام به تصویر می کشد.
منبع:eligasht.com
دیدگاهها